از صاحبدلی حکایت شده است که روزی به یاران گفت : اگر بین ورود به بهشت و دو رکعت نماز گزاردن مخیرم کنند،من آن دو رکعت نماز را بر می گزینم.
پرسیدندش که این چگونه بود؟ گفت: از آن رو که من در بهشت به حظ خویش مشغولم و در آن دو رکعت به گزاردن حق مولایم .این دو را قیاس با هم نتوان.
در ((احیا)) آمده است که یکی شبلی را به خواب دید. و از او پرسید : پروردگار با تو چه کرد؟شبلی پاسخ گفت: آنسان مرا به حساب گرفت که سخت نومید شدم و آن هنگام ، مرا در بخشایش غرقه ساخت.
از ((معاذبن جبل)) نقل است که: روزی به پیامبر گفتم:مرا به کاری راهنمایی کن که به بهشت گسیلم کند و از آتـش دورم سازد.پیامبر(ص) گفت: از کاری سخت پرسیدی که تنها بر کسانی که خداوند بر ایشان آسان ساخته است، آسان است، خدای را پرستش کن و به او شرک مورز.
نماز را برپا بدار و زکات ده و ماه رمضان روزه بدار و کعبه را زیارت کن.سپس فرمود: آیا درهای خیر را بتو نمایانم؟
گفتم:بلی ای پیامبر خدا.سپس فرمود : روزه بهشت است و صدقه خطا را خاموش می سازد همچنانکه آب آتش را و نماز آدمی در دل شب ،شعار صالحان است.
و سرانجام این آیه را تلاوت کرد: ((تتجافی فی جنوبهم عن المضاجع... تا به انتهایش رسید. و سپس گفت:آیا ترا به سر همه ی کارها و پایه ی اصلی آن و اعلی تر نقطه اش ره بنمایم؟ گفتم بلی، فرمود: سر همه ی کارها اسلام است و پایه ی اصلیش نماز و اعلی تر نقطه اش جهاد است.
سپس پرسید آیا ملاک این هر سه را بر تو بنمایم؟ گفتم بلی. در حالی که بزبانش اشاره می کرد، گفت: خود را از این نگاه دار. گفتم ای پیامبر خدا: مگر ما بابت سخنانمان نیز مواخذه می شویم؟فرمود:مادر به عزایت بنشیند معاذا... آیا مردمان جز بسبب زبانشان با صورت به آتش می افتند؟
زاهدی گفته است:
نمازسی سالی را که در صف اول نمازگزاران بجا آورده بودم، ناگزیر، بقضا اعاده کردم.چرا که روزی ، بسببی دیر کردم و جایی در صف اول نیافتم.
و هنگامی که در صف دوم ایستادم،دیدم که از مردمان از این بابت که به صف اول نرسیده ام ، شرمسارم و دوباره بصف اول پیشی گرفتم و دانستم که تمام نمازهایم یدین ریا آلوده بوده است که خود را به مردم بنمایانم و از این که ایشان ببینند در کار خیر بر دیگران پیش ام ، لذت برم.
:
نماز معراج عارفان است و وسیله گنه کاران و بستان زاهدان است و از این روست که در حدیث آمده است که نماز عمودین است و نیز در یکصد و دو جای قرآن مبین ذکر آن آمده است.
مریم عذرا، دختر عمران که قرآن کریم او را بانوی برگزیده نامیده با عنایت و معجزه الهی بدون اینکه شوهری کرده باشد ،فرزند پسری زائید که به عیسی فرزند مریم(ع) نامیده می شود. همسر عمران وقتی آبستن بود، با خداوند عهد و نذر بست که رزند خود را پس از ولادت ، خدمتگزار بیت المقدس قرار دهد، اما آنگاه که فرزند به دنیا آمد دختر بود و نام او را هم مریم(ع) انتخاب کرد. ولی مریم(ع) دختر کوچکی بود، که پدر خود را از دست داده و زکریای پیامبر در بیت المقدس سرپرستی او را به عهده گرفت، و این دختر جوان در حالی که خداوند از نزد خویش روزی او را می رسانید، پیوسته در محراب عبادت به نماز و عبادت می پرداخت. مدتی براین روزگار گذشت.تااینکه مریم(ع) از جانب خداوند مژده ولادت فرزندی را دریافت کرد، که نام او عیسی(ع) بود، امام مریم(ع) که شوهری نداشت و کسی با او تماسی نگرفته بود، از این مژده تعجب کرد، ولی خداوند فرمود: خداوند هرچه را بخواهد می آفریند، این یک دستور و معجزه الهی است. قرآن کریم داستان خلقت عیسی(ع) را به داستان آدم(ع) که از خاک آفریده شده تشبیه نمود و بالاخره عیسی(ع) با فرمان الهی بدون پدر چشم به دنیا گشود. امام وقتی عیسی(ع) به دنیا آمد، مریم(ع) مورد آزار و سرزنش قرار گرفت زیرا بر خلاف جریان طبیعی فرزندی زائیده بود، بدین جهت در پاسخ ایرادکنندگان ، به کودک اشاره کرد تا راز و رمز مطلب را از او جویا شوند! ولی آنان گفتند : کودکی که در گهواره قرار دارد چگونه می تواند با ما سخن بگوید؟در همان حال کودک لب به سخن گشود و گفت: من بنده خدا هستم ، خداوند به من کتاب هدایت داده مرا پیامبر قرار داده و من در همه حال عنصر پاک و مبارکی هستم اضافه براین پروردگار عالم به من سفارش کرده تا زنده هستم ، نماز بخوانم و زکات پرداخت کنم و با مادر خود به نیکوئی رفتار نمایم خداوند هرگز مرا عنصر ستمگر و نامبارکی قرار نداده است.